همه چیز بر باد رفت تا کی دو روئی.....؟

ساده مثل آب

دنیا ترکیبی است از خوب و بد ، زشت و زیبا ولی رویهم رفته شیرین است مثل گیاه نیشکر ممکنه همه قسمتهاش شیرین نباشه اما در نهایت نتیجش میشه شکر

همه چیز بر باد رفت تا کی دو روئی.....؟

اطرافم پر شده از تناقض ، از تضاد ، از شخصیتهای رنگی 

داشتن دو شخصیت کاملا متفاوت برای همه مان عادی شده .در محل کار یکجور بیرون جور دیگر .

و چه مضحک به این خودمسخرگی عادت کرده ایم و چه وحشتناک است الگویی که ما برای کودکانمان و نسل بعد میسازیم .

حالم بهم میخورد از هرچه رنگ است از هرچه تظاهر به خوبی است از هرچه نان که به نرخ روز میخوریم!

حالم بد است از نگفتن از اینکه نمیتوانم هرچه دلم میخواهد بنویسم . نوشتن این روزها به قیمت زندگی است .

از اینهمه تعارف خسته شده ام کاش قدرت نه گفتنمان آنقدر زیاد بود که کسی را برای کاری غره نکنیم که درست گفته اند:«غره کردن از غارت کردن بدتر است» کاش تلاشی برای اجباری کردن چگونه بودنمان صورت نمیگرفت . کاش می شد شخصیتهای اضافه مان را هرس کنیم ، دنیا خلوت تر میشد قطعا.

هر کس هر طور هست باشد و نقابها فقط میماند برای جشنها.

از هم میترسیم و این از هرچیزی ترسناک تر است . می ترسیم چون مطمئن نیستیم همان چیزی باشیم . و چاره ای نیست او را که میخواهی میترسد از نزدیک شدن و تو نیز میترسی از دیگری و همه از هم میترسیم و کسی فریادهای نیما را نمیشنود : آی آدمها که در ساحل نشسته شاد و خندانید....  همه چیز بر باد رفت تا کی دوروئی...؟



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: